شناسایی کن و تصمیم بهموقع بگیر
بسیاری از زنان میپرسند: مردان خودشیفته عاشق چه زنانی میشوند؟ پاسخ کوتاه این است: آنها معمولاً جذب زنانی میشوند که ناخواسته به نیازهای روانی پنهانشان پاسخ میدهند؛ زنانی که مرزهای عاطفی روشنی ندارند، بهراحتی فداکاری میکنند و از ترسِ طرد شدن، بیشازحد در رابطه سازش نشان میدهند.
رابطهی عاطفی سالم میتواند یکی از قویترین منابع آرامش و رشد فردی باشد. پژوهشها نشان میدهد که داشتن رابطهای حمایتگر با سلامت روان، کیفیت خواب و حتی عملکرد سیستم ایمنی بدن ارتباط دارد. اما در نقطهی مقابل، رابطهای ناسالم میتواند منبع فرسودگی، اضطراب و احساس بیارزشی شود—بهویژه وقتی با فردی روبهرو باشیم که ویژگیهای خودشیفتگی در او پررنگ است. در چنین رابطهای، همهچیز از بیرون درخشان به نظر میرسد، اما در درون، کمکم جرقههای فرسایش روانی روشن میشود. این مقاله به شما کمک میکند بفهمید خودشیفتگی چیست، ویژگی مردان خودشیفته کدام است، چرا ممکن است جذبشان شوید، و اگر در چنین رابطهای هستید، چگونه از خودتان محافظت کنید. اگر احساس میکنید تعادل رابطه از بین رفته، زوج درمانی آنلاین میتواند اولین گام برای بازگرداندن وضوح و امنیت عاطفی باشد.
خودشیفتگی چیست؟
خودشیفتگی یا Narcissism الگویی پایدار از بزرگپنداریِ خود، نیاز شدید به تحسین و دشواری در همدلی است. در ظاهر، فرد ممکن است بسیار مطمئن و موفق به نظر برسد، اما درونش از ترسِ طرد و ناکافیبودن پر است. تحسین برای او مثل سوخت روانی عمل میکند؛ وقتی این سوخت قطع شود، خشم، بیقراری یا فاصلهگیری عاطفی ظاهر میشود. اگر این الگو ماندگار و باعث افت عملکرد یا رنج در روابط شود، به آن «اختلال شخصیت خودشیفته» (NPD) میگویند.

خصوصیات مردان خودشیفته
نشانههای رایج عبارتاند از:
• احساس اهمیت بیشازحد و انتظار برخوردِ ویژه
• بزرگنماییِ موفقیت و خیالپردازی دربارهی قدرت یا زیبایی
• تمایل به معاشرت با افراد خاص و بیاعتنایی به دیگران
• بهرهبرداری از اطرافیان برای رسیدن به هدف
• ناتوانی در همدلی، حسادت یا نسبت دادن آن به دیگران
• ترکیبی از اعتمادبهنفسِ ظاهری و شکنندگی درونی
به نقل از سایت نوجان کلینیک درباره مردان خودشیفته:
خودشیفتگی در مردان معمولاً با رفتارهای سلطهجویانه، کنترلگرانه و اغلب تحقیرآمیز همراه است. مردان خودشیفته به دنبال جلب توجه و تحسین دیگران هستند و این ویژگیها را در محیطهای کاری و خانوادگی به وضوح نشان میدهند. آنها تمایل دارند تا همسران خود را تحت کنترل درآورند و اغلب در برابر انتقاد مقاومت شدیدی نشان میدهند.
مردان خودشیفته در رابطه
در شروع رابطه، کاریزماتیک و مسلط به نظر میرسند، اما بهمرور الگوهای زیر نمایان میشود:
• نیاز به کنترل: تصمیمها باید با او هماهنگ شود.
• همدلی ناپایدار: فقط زمانی دلسوز است که مرکز توجه باشد.
• حساسیت به نقد: مخالفت کوچک را توهین میبیند و واکنش تند نشان میدهد.
• قهر یا سکوت تنبیهی: برای بازگرداندن کنترل، از ارتباط عاطفی فاصله میگیرد.
در زیرِ ظاهر محکم، ناامنی عمیقی پنهان است. شناخت این ویژگیها قضاوت نیست؛ گامی است برای درک اینکه چرا چنین رابطههایی فرسایندهاند و چرا تصمیمگیری آگاهانه اهمیت دارد.

مردان خودشیفته به دنبال چه ویژگیهایی در زنان هستند؟
پرسش جذاب اما مهمی است. مردان خودشیفته عاشق چه زنانی میشوند؟ آنها معمولاً جذب زنانی میشوند که به شکلی ناخودآگاه نیازهای روانیشان را برآورده میکنند.
زنانی با فداکاری افراطی: گذشت و مهربانی متعادل سالم است، اما وقتی مرزها محو میشود، فرد خودشیفته از آن برای تقویت حس کنترل استفاده میکند.
زنانی با اعتمادبهنفس شکننده: کسانی که در تصمیمگیری مرددند و بهراحتی خود را مقصر میدانند.
زنانی با نیاز بالا به تأیید: کسانی که برای آرام نگهداشتن رابطه، بیشازحد دلجویی میکنند.
زنانی که از تنهایی میترسند: ترس از ترک شدن باعث میشود حتی رفتارهای آزاردهنده را توجیه کنند.
در مقابل، زنانی که مرز دارند، نظر خود را بیان میکنند و به برابری باور دارند، برای فرد خودشیفته تهدیدکنندهاند؛ چون او به تحسین نیاز دارد نه به برابری.
چرا بعضی زنان جذب افراد خودشیفته میشوند؟
پاسخ را میتوان در تضاد میان «برق شروع» و «سایهی ادامه» جستوجو کرد. افراد خودشیفته در آغاز رابطه درخشاناند: بااعتمادبهنفس، شوخ و جذاب. طبیعی است که چنین حضوری دلبردار باشد، اما با گذشت زمان، همان اعتمادبهنفس به کنترل، همان صمیمیت به رقابت و همان انرژی اولیه به فرسودگی تبدیل میشود.
پژوهشی در سال ۲۰۱۵ نشان داد که در روابط کوتاهمدت، بُعد «تحسینجویی»—کاریزما و اعتمادبهنفس—جذاب است، اما در روابط بلندمدت، همین ویژگیها جذابیت خود را از دست میدهند، بهویژه اگر با رقابتطلبی و بیاحترامی همراه باشند.
همچنین افرادی که خودشان درجاتی از خودشیفتگی دارند، بیشتر جذب کسانی میشوند که شبیه خودشان هستند—پدیدهای به نام «جفتگزینی مشابهتی». از سوی دیگر، کسانی که در کودکی با والدین کنترلگر یا خودمحور بزرگ شدهاند، ممکن است ناخودآگاه به دنبال همان الگوی آشنا از عشق بروند، حتی اگر دردناک باشد.

باورهای اشتباه در مورد مردان خودشیفته
یکی از دلایل ماندن در این روابط، باورهای اشتباه دربارهی خودشیفتگی است. این باورها باعث میشوند نشانهها را نادیده بگیریم یا رفتارها را توجیه کنیم.
- اگر امروز مهربان است، پس خودشیفته نیست. مهربانیهای مقطعی الگو را تغییر نمیدهند؛ آنها معمولاً ابزار بازگرداندن کنترلاند، نه نشانهی رشد.
- با عشق میشود تغییرش داد. تغییر واقعی نیازمند خودآگاهی و مسئولیتپذیری است—عواملی که در افراد خودشیفته پاییناند. عشق درمان نیست.
- فقط مردها خودشیفتهاند. خودشیفتگی در زنان هم دیده میشود، گرچه شیوع آن در مردان بیشتر است.
- خودشیفته یعنی همیشه مغرور و سرد. بسیاری از آنها در ابتدا گرم و صمیمیاند، اما این نقاب در زمان تعارض فرو میریزد.
- اگر بیشتر گذشت کنم، رابطه درست میشود. گذشت افراطی فقط کنترل را تقویت میکند. رابطهی سالم بر احترام متقابل استوار است، نه فداکاری یکطرفه.
به نقل از سایت mentalhealth درباره افراد خودشیفته:
اصطلاح «خودشیفته» معمولاً به فردی اطلاق میشود که متکبر، کنترلگر و خودبزرگبین است. افراد خودشیفته میتوانند مجموعهای از ویژگیها را از خود نشان دهند که ممکن است از شخصی به شخص دیگر متفاوت باشد و بسته به جنسیت، سن و پیشزمینه فرد تغییر کند. آشنایی با شیوههای مختلف بروز خودشیفتگی میتواند مفید باشد تا بتوان ویژگیها و رفتارهای آسیبزا را بهتر شناسایی و مدیریت کرد.
چرا این الگو تکرار میشود؟
کسانی که بارها جذب پارتنرهای خودشیفته میشوند، معمولاً زخمی درونی دارند که با تحسین و توجه شدید آغاز رابطه موقتاً آرام میگیرد. این تأیید همان چیزی است که بخش ناامن وجودشان در کودکی کمتر تجربه کرده است.
در نگاه روانتحلیلی، ما ناخودآگاه به رابطههایی کشیده میشویم که یادآور عشقهای اولیهاند—رابطه با والدینی که در عین محبت، بیثبات یا بیتوجه بودهاند. ذهن میخواهد آن زخم را ترمیم کند و دوباره همان صحنه را بازسازی میکند، به امید پایانی متفاوت. از دید طرحوارهدرمانی نیز، این تکرار ریشه در طرحوارههای اولیه دارد: باورهای ناپیدا دربارهی ارزشمندی، امنیت و عشق. ذهن، بهجای آرامش، به سوی «آشنا» میرود—حتی اگر آشنا یعنی رنج. شکستن این چرخه نیازمند آگاهی و کار درمانی است تا فرد یاد بگیرد ارزشش را از درون بگیرد، نه از تحسین دیگری.

اگر در رابطهای با فرد خودشیفته هستید
- الگو را بشناسید: رفتار او را در سه موقعیت ببینید—زمان تعارض، هنگام موفقیت شما، و وقتی به حمایت نیاز دارید. آیا در تعارض گفتوگو ممکن است یا تبدیل به حمله و تحقیر میشود؟ آیا موفقیت شما را تبریک میگوید یا رقابت میکند؟
- مرز بگذارید، حتی اگر رعایت نشود: تعیین مرز به معنای کنترل دیگری نیست، بلکه راهی است برای محافظت از خودتان. بنویسید چه چیزهایی برایتان غیرقابلقبول است. اگر او مرزها را زیر پا میگذارد یا واکنش خشمگینانه نشان میدهد، آن مرز برای شما آینهای است از واقعیت رابطه.
- احساس گناه را کنار بگذارید: اگر همیشه شما مقصر معرفی میشوید، در چرخهی کنترل گرفتار شدهاید. قرار نیست همهچیز را درست کنید یا بهتنهایی تعادل رابطه را نگه دارید.
- از فداکاری افراطی دست بکشید: مهربانی زمانی سالم است که دوطرفه باشد. وقتی تمام انرژیتان صرف آرام نگهداشتن دیگری میشود، در واقع از خودتان فاصله میگیرید.
- اگر احساس میکنید عزتنفستان تضعیف شده یا مرزهایتان گم شده، مشاورهی فردی یا زوج درمانی آنلاین میتواند به شما کمک کند تا الگوهای ناسالم را بشناسید، تصمیم آگاهانه بگیرید و مسیر تازهای برای آرامش بسازید.
جمعبندی
در انتها در پاسخ به اینکه مردان خودشیفته عاشق چه زنانی میشوند؟ اغلب زنانی که بهصورت ناخودآگاه در نقش مراقب و نجاتدهنده قرار میگیرند. رابطه با فرد خودشیفته معمولاً با برق و هیجان شروع میشود، اما در ادامه، کمکم احساس خستگی، ناامنی و تردید جای آن را میگیرد.
شناخت نشانهها، اصلاح باورهای غلط و تمرین مرزبندی سه گام اساسی برای محافظت از سلامت روان است. اگر احساس میکنید در رابطهای هستید که بهجای رشد، فرسودگی میآورد، تمرکزتان را از تغییر دیگری به مراقبت از خودتان برگردانید. کمک گرفتن از درمانگر، چه در قالب مشاورهی فردی چه از طریق نوجان کلینیک، میتواند مسیر تازهای برای وضوح و تعادل عاطفی باز کند—جایی برای بازیابی آرامش، مرزها و عزتنفسی که در رابطههای فرساینده فراموش شده است.



















ارسال پاسخ
نمایش دیدگاه ها